بالاخره دوباره به این مدرسه اومدم چه حکمتیه که من به مدرسه بیام اخه اهههه😕
امید وارم کسی مسخرم نکنه😒وگرنه حال و حوصله شوخی ها و تیکه هاشونو ندارم😑
[زنگ کلاس]
عجب درس های خسته کننده ای!
_عه سلام الا
+سلام ماریا
_شنیدی ادواردو میخواد بیاد!!
+ادواردو؟ اون کیه؟
_اون یه پسر خیلی شلوغه و با همه هم شوخی میکنه و اذیتشون میکنه. اون چند سال نیومد مدرسه چون حالو حوصلشو نداشت.
+چقد مثل من (الا تو دلش اینو گفت)
بچه ها چرا انقد دور یکی جمع شدن؟
_عه اون ادواردوعه
چه زود اومد
_الان زنگ دومه😐
خب حالا هرچی
راستی الکس اون دختر کنار ماریا کیه تا حالا ندیدمش؟ چشماش چرا اون شکلیه انگار داخل مردمکش یه ستاره هست
×اون دختره الا هستش چند سال نیومد مدرسه چون همه بخاطر چشماش مسخرش میکردن😸
ولی چشاش که باحاله.
×دیگه دیگه
خب بچه ها ادامه پارتو فردا میدم اگر خوشتون اومد حتما کامنت کنید و نظرتونو راجب رمانم بهم بگید. ❤😊